کد مطلب:140325 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

خطبه خواندن و موعظه نمودن حضرت ابی عبدالله الحسین
چون امام علیه السلام این خیره گی و جسارت را از آن گروه كفر پیشه دید مركب پیش راند و خود را در میان رسانید و آن قدر پیش رفت تا جلو روی لشگر عمر بن سعد رسید سپس ایستاد یك نگاهی به صفوف لشگر دشمن نمود در میان آن دریای لشگر چشم امام علیه السلام به عمر بن سعد نابكارافتاد كه خندان و شادان با اعیان


و اركان كوفه به صحبت مشغول است دل نازك امام به درد آمد آهی سر كشید سپس لب به سخن گشود و خطبه ای در بی اعتباری دنیا به این شرح ایراد فرمودند:

الحمد لله الذی خلق الدنیا فجعلها دار فناء و زوال، متصرفة باهلها حالا بعد حال فالمغرور من غرته و الشقی من فتنته فلا تغرنكم هذه الحیوة الدنیا فانها تقطع الرجاء من ركن الیها و تخیب طمع من طمع الیها.

حمد بی حد و بی قیاس خداوندی راست كه دنیا را آفرید پس آنرا فانی و زائل گرداند، این عجوزه مكاره در همه حال به اهل خود تصرف دارد، پس مغرور كسی است كه فریب آن را بخورد و شقی در این عالم كسی است كه بدام فتنه این فتنه گر بیفتد و دچار افسون آن گردد، ای قوم زندگانی این دنیا نفریبد شما را چه آنكه این مكار غدار امید بسیاری از امیدواران به آن را به ناامیدی مبدل كرده و طمع كثیری از طمعكاران را به یأس تبدیل نموده است.

و اراكم قد اجتمعتم علی امر قد اسخطتم الله فیه علیكم و اعرض بوجهه الكریم عنكم و احل بكم نقمته.

ای مردم می بینم شما را كه اجتماع كرده اید بر یك امری كه خدا را از آن به سخط و غضب آورده اید، روی رحمت خود را از شما برگردانیده و نقمت خویش را به شما نزدیك كرده

فنعم الرب ربنا و بئس العبید انتم چه خوب خدائی است خدای ما و چه بد بنده اید شما كه:

اقررتم بالطاعة و آمنتم بالرسول محمد صلی الله علیه و آله ثم انكم زحفتم الی ذریته و عترته تریدون قتلهم.

اولا اقرار آوردید به اطاعت پروردگار و ایمان آوردید به جد من محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بعد چه شد شما را و چه دیدید از من كه جمع شدید لشگر و سپاه آراستید بر سر من و عترت طاهره و ذریه نبویه ریختید كمر قتل ایشان را بسته اید.


لقد استحوذ علیكم الشیطان فانسیكم ذكر الله العظیم.

همانا شیطان در سینه و قلوب شما جای گرفته و ذكر خدا را از یاد شما برده، حق را فراموش و باطل را پسندیده اید.

فتبا لكم و لما تریدون، انا لله و انا الیه راجعون.

پس وای بر شما و بر اراده شما كه بدكاری را پیش گرفته اید، فرزند پیغمبر خود را می كشید و اما ما اولاد پیغمبر در جوار رحمت رب العالمین بوده و باز بسوی او برمی گردیم.

سپس امام علیه السلام فرمودند:

هولاء قوم كفروا بعد ایمانهم فبعدا لقوم الظالمین.

اینها گروه و جماعتی هستند كه پس از آوردن ایمان كفر ورزیدند پس چنین قوم ظالم و ستمكاری دور از رحمت الهی باشند.

سخنان امام علیه السلام كه به اینجا رسید عمر بن سعد بداختر رو به لشگر كرد و گفت:

یكی از شما جواب حسین بن علی را داده و او را ساكت كند و نگذارد اینقدر سخن بگوید: فانه ابن ابیه و الله لو وقف فیكم هكذا یوما جدیدا لما انقطع.

ای لشگر به خدا سوگند این شخص پسر همان پدر است كه فصاحت و بلاغت در نزد وی خاضع و خاشع است به ذات حق تعالی قسم اگر حسین تا یك روز دیگر در میدان بایستد و سخن بگوید هر آینه خسته نمی شود و كلامش را قطع نمی كند هر چه زودتر جوابش را بدهید كه هوا گرم می شود و كار دشوار می گردد.

شمر ملعون از میان آن همه لشگر پیش آمد و فریاد زد:

یا حسین ما هذا الذی تقول افهمنا ای حسین حرفی بزن كه ما بفهمیم و جواب بازگوئیم این حرفها كه می گوئی ما نمی فهمیم.

حضرت فرمود:

اقول: اتقوا الله و لاتقتلونی فانه لا یحل لكم قتلی و لا انتهاك حرمتی


می گویم از خدا بترسید و مرا نكشید زیرا كه خون من بر شما حلال نیست پرده حرمت من دریدن جایز نیست زیرا من پسر دختر پیغمبر شمایم، جده من خدیجه خاتون ام المؤمنین است و من و برادرم حسن به گفته پیغمبر ذوالمنن سید جوانان اهل بهشتیم، بهشتی را كشتن روا نیست.

اصحاب و احباب و خویشان و نزدیكان از فرمایشات امام علیه السلام محزون و مغموم شدند به حدی كه نزدیك بود از غصه هلاك شوند

مؤلف گوید:

صاحب حدائق الانس فرموده: آنچه از عبارات علماء استفاده می شود آنستكه حضرت بمنظور موعظه مكرر به میدان آمده و اتمام حجت فرموده و هر بار از مواریث نبوت یكدام را به همراه می آورده و نشان می دادند قریب دوازده مرتبه حضرت به میدان آمده گاهی بر اسب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سوار شده و گاهی بر ناقه رسول خدا نشسته زمانی عمامه پیغمبر بر سر بسته و گاهی قرآن بدست گرفته و لشگر را موعظه فرموده است